برای بیشتر مردم مسئله آزار دهنده این است که،
این یک ساعت را چطور بگذرانیم؟،
هر چه زمان زندگی بیشتر برنامه ریزی شده باشد،
مشکل کمتر است.
آدم های پر مشغله که کارهای زیادی را باید انجام دهند،
وقت زیادی روی دستشان نمی ماند،
ساعت های زندگی برای آن ها به خوبی برنامه ریزی شده است،
این وقت برنامه ریزی شده،
آن چیزی است که مردم دوست دارند داشته باشند،
و اگر خودشان نتوانند این کار را بکنند،
از دیگران می خواهند که این کار را برای آن ها انجام دهند؛
مثلا؛
بگو چه کار کنم؟
بعد چه کار کنم؟
در بررسی رفتار متقابل بین مردم،
شش نوع تجربه یا مشغولیات را مشخص کرده اند،
که تقریبا تمامی رفتار انسانی را در بر می گیرد،
و هر گاه انسان ها به شکل دو نفری یا گروهی در کنار هم قرار می گیرند،
به این شش روش متفاوت می توانند اوقات خود را با یکدیگر بگذرانند،
وقتی که افراد در وضعیتی قرار می گیرند که،
برای اوقات آن ها هیچ سازمان دهی وجود ندارد،
اولین چیزی که ممکن است انجام دهند،
ایجاد سازمان دهی به روش خودشان است،
مثل رابینسون کروزو وقتی که به جزیره متروکه خود رسید،
وزمان خود را با کشف دنیای اطراف و ساختن کلبه ای سازمان دهی کرد،